سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هوس نابجا

روز یکشنبه در مدرسه اتفاق جالبی برایم افتاد.فکر کردم این مطلب دروبلاگ جالب خواهد بود: پاک کنم دستم بود اصلا حواسم به درسم نبود با پاک کنم بازی می کردم.یک دفعه هوس یه قل دو قل کردم مداد را مثل ساطور برداشتم وبه جان پاک کن زبان بسته افتادم آن را به چهار تکه ی نامساوی تبدیل کردم وشروع کردم به یه قل دوقل عجب حالی داشت آن هم درفضای منور کلاس.به حالی عجیب دچارشده بودم که با پس کله ای محکمی که از معلم خوردم به خودآمدم نگاه کردم دیدم پاک کن های تکه تکه شده ام زیر پایم است خم شدم تا آن ها را بردارم.شمردم 1 2 3 یکی نبود.نگاه کردم دیدم یکی از آن ها زیرمیز جلویی است.دستم به آن نمی رسید پاهایم را روی میله ی جلوی پایم قرار دادم وبا فشار دادن آن شیرجه ای زدم که نظیر آن را نه خودم نه هیچ کس دیگری در جهان ندیده بود.وبا سر به درون صندلی جلویی ام برخورد کردم. اما موفق به بدست آوردن پاک کنم شدم.تصمیم گرفتم ازاین به بعد درس را گوش کنم و به زور سر جایم نشستم. 


+نوشته شده در یکشنبه 90 مهر 24ساعت ساعت 10:31 عصرتوسط حسین احمدی | نظر
برچسب ها: در مدرسه
تاریخ روز

دعای فرج