سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بیشتر گریه کن!

من پس از تحقیقات و آزمایشات مهمّی که درمورد دعواهای برادری انجام دادم متوجّه شدم که دراین دعواها که بیشتر به نفع برادر کوچکتر تمام می شود،هر کسی که بیشتر گریه کند و آْه بکشد و آخ و اوخ کند بزرگتر ها قربان صدقه اش می روند و حق رابه او می دهند.برای اینکه حرف های خود را اثبات کنم داستانی را که همین امروز برایم اتّفاق افتاد برایتان تعریف می کنم:مدرک داشتنر 

با برادر کوچکم در مورد شعر حافظ و سعدی بحث می کردیم. من گفتم:این حافظ صوفی بی ادب و منحرف را ول کن، بیا سعدی را بچسب. برادرم گفت: داداش این سعدی سنّی رو خفه کنی خدا برات ثواب می نویسه.من هم مثل جکی جان دست هایم را گرفتم جلویم. امّا به صورت مشت عقاب! او هم فن پنجه ی ببر را به کار گرفت آخر دیروز فیلم مشت در برابر مشت را دیده بودیم. وقتی که دیدم اوضاع خطری است خودم را جمع و جور کردم و با شیرین زبانی او را وادار به نشستن کردم.او هم ول کرد و رفت. چند ساعت بعد وقتی از دستشویی آواز خوانان و سر به هوا بیرون می آمدم، او به جلویم پرید و گفت: پخ!شوخی من هم دو متر به هوا پریده و با سر به زمین برخورد کردم. وقتی از جایم بلند شدم دیدم دارد هرهر می خندد. با کشیده ی آبداری خنده را بر او تلخ کردم و گفتم:کوفت!عصبانی شدم!برادرم هم پیش مادرم رفت و کفت: مامان اینو ببین هم به حافظ فحش می ده هم بهم کشیده می زنه! و جای سرخ شده ی صورتش را به مادر نشان داد و زد زیر گریه. آنقدر گریه کرد که نزدیک بود مادرم مرا با لنگه کفش از خانه بیرون کند!                        خلاصه من به شما نصیحت می کنم که اگر بابرادرتان دعوا کردید حسابی گریه کنید!جکی جان


+نوشته شده در یکشنبه 91 خرداد 14ساعت ساعت 3:2 عصرتوسط حسین احمدی | نظر
برچسب ها: داستان خودم
تاریخ روز

دعای فرج