معلّم ای تمام هستی من
تمام شادی و سرمستی من
تمام عمر مدیون تو باشم
که تو کشتی تمام پستی من
برچسب ها: شعر خودم
هرگز کسى نظیر تو پیدا نمى شود همتا کسى به عصمت کبرا نمى شود اى کوثرى که خیر کثیر از وجود توست اسلام، جز به فیض تو، احیا نمى شود هر چند دختران دگر داشت مصطفى هر دخترى که «امّ ابیها» نمى شود بعد از تو اى شکوفه زیباى احمدى لبهاى من، به خنده دگر، وا نمى شود چون خواستم که دفن کنم پیکر تو را دیدم بدون یارى طاها، نمى شود دادم تو را به دست نبى، چونکه هیچ کس بر دفن جان خویش مهیّا نمى شود خواهم کنار قبر تو، نالم شبانه روز امّا به پیش دیده اعدا، نمى شود این عمر تندپا، ز فراق تو، کُند شد امروزم اى خدا، ز چه فردا نمى شود آید به گوشم از در و دیوار، ناله ات یکدم خموش، نغمه غمها نمى شود الهام صبر، هر شبه گیرم، ز قبر تو قلب على، و گرنه شکیبا نمى شود گریم نهان، به یاد تو زهرا، تمام عمر داغ تو آتشى است، که اطفا نمى شود جز در ظهور حضرت مهدىّ منتقم راز نهان قبر تو افشا نمى شود
گل شکسته ی من چه می شودکه به زانوی من توان بدهی دوباره صورت خود رابه من نشان بدهی چه می شود که زمان قنوت نیمه شبت دوباره بازوی خود را کمی تکان بدهی چه می شود که دگر مثل روزهای قدیم کنارسفره خودت نان به دستمان بدهی به جای آنکه شوی پرپر و به خاک افتی و روح خسته خودرابه آسمان بدهی ..... ..... گل شکسته ی من پا بگیر دراین باغ که بازعطربهشتی به باغبان بدهی تو رابه جان عزیزت مخواه بنشینم به چشم خویش ببینم چگونه جان بدهی نفس تومی کشی وحال کودکان این است چه می شود تو اگر جان در این میان بدهی
تولید ملّی و حمایت از کار و سرمایه ی ایرانی!