بهای پژمردگی
لاله ای با نرگس پژمرده ای گفت
بین که ما رخساره چون افروختیم
گفت ما نیز آن متاع بی بدل
شب خریدیم و سحر بفروختیم
آسمان روزی بیاموزد تو را
نکته هایی را که ما آموختیم
خرّمی کردیم وقت خرّمی
چون زمان سوختن شد سوختیم
تا سفر کردیم بر ملک وجود
توشه ی پژمردگی اندوختیم
درزی ایّام زان ره می شکافت
آنچه را زین راه ما میدوختیم
Design By Ashoora.ir & Bi simchiمرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ