سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بام شکسته

بادی وزید و لانه ی خردی خراب کرد
بشکست بامکی و فرو ریخت بر سری
لرزید پیکری و تبه گشت فرصتی
افباد مرغکی وز خون سرخ شد پری
از ظلم رهزنی ز رهی ماند رهروی
از دستبرد حادثه ای بسته شد دری
از هم گسست رشته ی عهد و مودّتی
نابود گشت نام و نشانی ز دفتری
فریاد شوق دگر از آن خانه بر نخواست
وآن خار و خس آخر فکنده شددرآذری 
نا چیز گشت آرزوی چند ساله ای
دور او فتاد کودک خردی زمادری 


+نوشته شده در چهارشنبه 90 دی 28ساعت ساعت 3:4 عصرتوسط حسین احمدی | نظر بدهید
برچسب ها: پروین
بهای پژمردگی

لاله ای با نرگس پژمرده ای گفت
بین که ما رخساره چون افروختیم

گفت ما نیز آن متاع بی بدل
شب خریدیم و سحر بفروختیم

آسمان روزی بیاموزد تو را 
نکته هایی را که ما آموختیم 

خرّمی کردیم وقت خرّمی
چون زمان سوختن شد سوختیم

تا سفر کردیم بر ملک وجود
توشه ی پژمردگی اندوختیم

درزی ایّام زان ره می شکافت
آنچه را زین راه ما میدوختیم 

 

 

 


+نوشته شده در شنبه 90 دی 24ساعت ساعت 11:42 صبحتوسط حسین احمدی | نظر
برچسب ها: پروین
تاریخ روز

دعای فرج