دیو در خواب
دوش دیوی دیدم اندر خواب پر آواز خود
داشت داغان می نمود از هر چه ام بود و نبد
گفتمش این کار خود بس کن و یا
می زنم تا که شوی بی بن و یا
او بخندید و به من گفتا زهی
تو به من مثل ککی پیش کهی
گفتم ای فجر دل من کن طلوع
کار آواز خودم کردم شروع
***************
دیو بد بخت و بسی بیچاره و احمق گریخت
آب جوی هنجره ام را رها کردم و ریخت
داخل گوش بزرگ و پر ز چرک و زشت دیو
کج نهادم از در و دیوار اول خشت دیو
Design By Ashoora.ir & Bi simchiمرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ