سعدی چه گفته؟

 


ماه فروماند از جمال محمد

سرو نروید بپیامبراعتدال محمد

قدر ملک را کمال و منزلتی نیست

در نظر قدر با کمال محمد

وعده دیدار هر کسی بقیامت

لیله الاسری شب وصال محمد

آدم و نوحو خلیل و عیسی و موسی

آمده مجموع در ظلال محمد

عرصه دنیا مجال همت او نیست

روز قیامت نگر مجال محمد

شمس و قمر بروز حشر نتابند

نور نتابد مگر جمال محمد

وانکه پیرایه بسته جنت و فردوس

بوکه قبولش کند بلال محمد

شاید اگر آفتاب و ماه نتابند

پیش دو ابروی چون هلال محمد

چشم مرا تا بخواب دیده جمالش

خواب نمیکرد از خیال محمد

سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی

عشق محمد بس است و آل محمد

 


+نوشته شده در جمعه 90 بهمن 21ساعت ساعت 10:50 صبحتوسط حسین احمدی | نظر
برچسب ها: مذهبی
دریای کویر!

اینجا کویر داغ و نمکزار شور نیست ما درکنار پهنهء دریا نشسته ایم
قم سالهاست با نفسش زنده مانده است باور کنید پیش میسیحا نشسته ایم
بوی مدینه می وزد از شهر ما، بیا  ما در جوار حضرت زهرا نشسته ایم.


+نوشته شده در یکشنبه 90 بهمن 16ساعت ساعت 4:15 عصرتوسط حسین احمدی | نظر
برچسب ها: مذهبی
313نفر

 

چند سطری از سر شرم

تو همان آرزوی دیرینی

مثل باغ خیال و... رنگینی

مثل خواب کنار صحن حرم...

بعدِ یک روز تلخ، شیرینی

پیش ازین، در خیال من این بود:

هستی... اما مرا نمی‌بینی

شانه‌ام- ای جدایی‌ات دشوار!-

خو نکرده به بار سنگینی

از غیاب تو حاضر است، حضور

مثل شب‌بوی پشت پَرچینی

از همه،«یک نفر» نمی‌ارزد

بی‌همه مانده‌ای و چندینی

یاد تو، روح‌بخش قلب همه‌ست

از همه خسته‌ای و غمگینیامام زمان (عج)امام زمان (عج).

 

 

 

 


+نوشته شده در جمعه 90 بهمن 14ساعت ساعت 4:44 عصرتوسط حسین احمدی | نظر بدهید
برچسب ها: مذهبی
گنبد شکسته!

 


هرکس که رفت دیدن صحن و سرای تو

آتش گرفت سوخت و جودش برای تو

گنبد شکسته بود و  ضریحی نمانده بود

افتاده بود پرچم و گلدسته های تو

یادم نمی رود صف زوار خسته را

تشنه گرسنه تا بخورند از غذای تو

آن گوشه ای که پله به سرداب می رسد

پیچیده بود زمزمه ی ربنای تو

خاکی تر ازحریم تو آقا ندیده ام

حتی پرنده پر نزند در هوای تو

حالا دوباره اشک مرا در می آورد

خاکی ترین حیاط، ولی با صفای تو

درلحظه های آخرخود میزدی صدا:

جانم به لب رسید دگر مهدی ام بیا

ناله مزن دوباره چنین روضه پانکن

مهدی رسیده است پسر را صدا نکن

خیلی عجیب ازجگرت آه می کشی

دیگربس است گریه مکن ناله ها نکن

خونی که ریخت ازلب تو ارث مادریست

ازخون دل محاسن خود را حنا نکن

یاد سرِ بریده نکن حال تو بد است

این خانه رابه تشنگی ات کربلا نکن

جان پسر به لب شده بادیدن رخت

درپیش چشم او سر این زخم وا نکن

بعد از تو روی شانه مهدی ست بارِتو

فکرغریب ماندن اصحاب را نکن

اینجا اگر به بوی مدینه معطر است

بوی بقیع و چادر خاکی مادر استحرم امام حسن عسکری

 


+نوشته شده در چهارشنبه 90 بهمن 12ساعت ساعت 4:56 عصرتوسط حسین احمدی | نظر بدهید
برچسب ها: مذهبی
علاج گناه!

از عارفی پرسیدند: گناه را چگونه می توان درمان کرد؟ گفت: به این نسخه عمل کن. تخم تواضع و برگ پشیمانی بیخ نیازمندی و میوه ی ندامت و اشک حسرت را در هاون توبه بگذار و به دسته ی ربّنا بکوب و به آب ندامت حل کن و در دیگ دل بریز و به آتش محبّت بپزو با کفچه ی عبادت بر هم زن و در قدح عشق بریز و به کتان سبحان الذی اسری بپالای و قند محبّت اهل بیت(ع) بر آن داخل کن طبقچه الحمدلله بگذار. هر سحر گاه اگر نوش کنی باشد که از مرض شفا یابی.


+نوشته شده در جمعه 90 بهمن 7ساعت ساعت 5:7 عصرتوسط حسین احمدی | نظر بدهید
برچسب ها: مذهبی
جگرم!

 

پــاره پیکــر رســول اکــرم

جگـرش پـاره شـد ای اهـل عالـم

حجره بسته، دل شکسته، دیده گریان

یا رضاجان یا رضاجان یا رضاجان

در عــزای رضــا امـــام هشتـم

گشته صـاحب عـزا معصومه در قـم

گشته خواهر بی برادر در خراسان

یا رضاجان یا رضاجان یا رضاجان

ای دو عالـم اسیــرِ یـک نگـاهت

قصـر مأمــون چـرا شـد قتلگاهت

حامی دین، کشته حق، یار قرآن

یا رضاجان یا رضاجان یا رضاجان

یــا رضــا! جــانِ مـا بـادا فدایت

تــو امــام رئــوف و مــا گـدایت

از چه بر خاک، سر نهادی، چون غریبان

یا رضاجان یا رضاجان یا رضاجان

آسمـان در عـزایت گریـه می‌کرد

قـاتلت هـم بـرایت گریـه می‌کرد

در دلت بود سوز مخفی درد پنهان

یا رضاجان یا رضاجان یا رضاجان

چشم اهــل عــزا گریـد بـه یادت

جــای معصومـه و جــای جـوادت

شیعه بسته با ولایت عهد و پیمان

یا رضاجان یا رضاجان یا رضاجان

گرچـه بـر درد عالمـی طبیب است

شیعیـان شیعیـان رضـا غریب است

در غریبی کشته شد آن جان جانان

یا رضاجان یا رضاجان یا رضاجانسیب حرم

 


+نوشته شده در سه شنبه 90 بهمن 4ساعت ساعت 5:33 عصرتوسط حسین احمدی | نظر بدهید
برچسب ها: مذهبی
رحمت!

امام رضا(ع)از پنجره

امروز ،28صفرحرم پیامبرامام رضا و پیامبرغروب حرم،سالروز شهادت رحمت خدا بر عالمیان و کریم اهل بیت امام حسن مجتبی می باشد. چند عکس تقدیم به بازدید کنندگان وبلاگ.

 


+نوشته شده در یکشنبه 90 بهمن 2ساعت ساعت 4:59 عصرتوسط حسین احمدی | نظر بدهید
برچسب ها: مذهبی
سلمان فارسی

 


آورده اند که سلمان فارسی در شهری از شهرهای شام امیر بود ، عادت و سیرت او در ایام امارت و موسم ولایت هیچ تفاوت نکرده بود ، بلکه پیوسته گلیم ( جامه پشمی) پوشیدی و پیاده رفتی و اسباب خانه خود را تکفل کردی. روزی در میان بازار می رفت ، مردی را دید یونجه خریده بود ، در راه نهاده و کسی می طلبید تا او را به بیگاری ( کار بی مزد ) بگیرد و آن را به خانه برد. ناگاه سلمان فارسی به آنجا رسید. مرد ، وی را نشناخت و وی را به بیگاری بگرفت و آن یونجه در پشت او نهاد.

سلمان رحمة الله علیه هیچ امتناع نکرد و همچنان می رفت ، تا او را مردی در راه پیش آمد و گفت : ای امیر این بار به کجا می بری؟ آن مرد چون دانست که او سلمان است ، در پای وی افتاد و دست او بوسیدن گرفت و گفت: ای امیر ، مرا بحل ( حلال ) کن که من ترا نشناختم و ندانستم.

نشناختمت به چشم معنی                                                     عیبم مکن الغریب اعمی ( نابینا)

اکنون ، بار از سر مبارک بردار ، تا من خاک قدم تو ، تو تیای (سرمه) دیده سازم. سلمان گفت : چون قبول کرده ام این بار به خانه تو رسانم ، مرا از عهده عهد خون بیرون باید آمد.

از عهده عهد اگر برون آید مرد                                                     از هر چه گمان بری فزون آید مرد

پس سلمان (ره) آن بار را به خانه آن مرد برسانید و گفت: من عهد خود وفا کردم. اکنون تو عهد کن تا هیچ کس را به بیگاری نگیری...  . مقام و منزلت سلمان فارسی نزد پیامبر (ص) ، تا آنجا رسید که حضرت در شأن وی فرمود : "سلمان منا اهل البیت " « سلمان از اهل بیت ما است »

 

 


+نوشته شده در پنج شنبه 90 دی 29ساعت ساعت 4:32 عصرتوسط حسین احمدی | نظر بدهید
برچسب ها: مذهبی
مسافر

باز باران با ترانه 
می خورد بر بامخانه
یادم آرد کربلا را
دشت پر شور و بلا را 
گردش یک ظهر غمگین
گرم و خونین
لرزش طفلان نالان
زیر تیغ و نیزه ها را
با صدای گریه های کودکانه
و ندرین صحرای سوزان
می رود طفلی سه ساله
دل شکسته پای خسته
باز باران قطره قطره
می چکد از چوب محمل
باز باران با مسافر
اشک های جاودانه 

 


+نوشته شده در یکشنبه 90 دی 25ساعت ساعت 4:11 عصرتوسط حسین احمدی | نظر بدهید
برچسب ها: مذهبی
پروانه به گرد شمع حق

امشب شب اربعین مصباح هداست
دل یاد حسین بن علی شیر خداست
پروانه به گرد شمع حق پر زد و سوخت
امشب شب یاد عاشقان و شهداست 


+نوشته شده در یکشنبه 90 دی 25ساعت ساعت 3:45 عصرتوسط حسین احمدی | نظر بدهید
برچسب ها: مذهبی
تاریخ روز

دعای فرج